مشروطه ایرانی و گفتمان ملی
- توضیحات
- زیر مجموعه: نویسندگان
- دسته: دکتر حمید تفضلی
- تاریخ ایجاد در یکشنبه, 06 اسفند 1396 17:08
- نوشته شده توسط دکتر حمید تفضلی
جنبش مشروطه با شکل گرفتن گفتمانی متجدد بهمنظور ساختن بستری برای پرورش چشماندازی روشنگرانه به فرهنگ و انسان ایرانی همراه بود. نوشتههای احمد کسروی، علیاکبر دهخدا و اشعار پورداود بیانگر سرآغاز چنین گفتمان روشنگرانه است. ویژگی این بینش روشنفکرانه، توانایی آن در پیوند ایرانیان و چالش آن مقاومت نیروهای سُنتگرا و مهاجرت روشنفکران ایرانی به خارج از کشور بود. این چالش درگذر مشروطه تا به امروز نهتنها باقیمانده است، بلکه با آمیزش دین و سیاست، با ایستادگی گروههای مذهبی و چپگرا در برابر هویت و فرهنگ ایرانی و با موج مهاجرت ایرانیان از دوران انقلاب اسلامی و جنگ تا به امروز شدت گرفته است. حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) با گفتمان هویت و ملیت در کنفرانس اروپایی در پاییز ۱۳۹۶ نیاز به گشایش بحث در آن دو فراسنج را با دوری جستن از هرگونه رادیکالیسم مطرح نمود. گفتمان هویت و ملیت مکمل بینش حزب به استقلال ایران، استقرار یک نظام ملی و مردمسالار، حقوق اقوام ایرانی و حفظ و ترویج گوناگونی قومی و فرهنگی است. چالشی که حزب ما با آن روبرو است در دو راستاست: یکی در فرم، یعنی متودولوژی و دیگری در محتوا که همچنان در بینشهای چپ، مذهبی، راست رادیکال و نژادپرستانه مشاهده میشود. قطعنامه کنفرانس اروپایی حزب بینش خود در این چالش را مشخص نمود. نوشته حاضر به بررسی این دو چالش و همچنین به هدفمندی گفتمان هویت و ملیت در اندیشه حزب مشروطه ایران میپردازد.
انفرادگرایی یا گفتمان؟
کنفرانس اروپایی حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در پاییز ۱۳۹۶ در شهر کلن همزمان با پنجمین کنگره سالانه گروه سکولار دمکراتهای ایران برگزار شد. همزمانی و هممکانی این دو نشست سیاسی نمایشگر دو فرهنگ سیاسی گوناگون در عملکرد سیاسی اپوزیسیون خارج از کشور بود. بارزترین تمایز را میتوان در شیوه کار دید که یکی حزبی بود و دیگری انفرادگرایانه. نخستین ویژگی نهتنها آموختنی و تجربی، بلکه پایه ساز هرگونه حرکت مردمی است. انفرادگرایی درروند تجربی دوره تجدد، ویژگی فرهنگ شرقی است که از «اربابگرایی»، «طایفه پرستی» و «خان منشی» شروع و به دیکتاتوری پادشاهی یا جمهوری ختم میشود. در چنین فرهنگی انسان و جامعه قربانی آرزوها و اهداف رهبر و حکمران میشود. انسان در این بافتار از حق هرگونه تصمیمگیری و مسئولیتپذیری اجتماعی صرفنظر میکند و بامعنای انسان در حکم یک موجود خردمند و کارآ بیگانه میشود.
انفرادگرایی را میتوان عاملی دانست که به فرهنگ سیاسی ایران چه در درون و چه در بیرون چهره شرقی بخشیده است و با گفتمان (discourse) که پدیدهای ست مدرن از پایه اختلاف دارد. آنجایی که سخن از گفتمان است، به یک عبارت انتظار در بررسی و معرفی فراسنجهای میرود که سنجش را نه بر اساس گرایشها و تمایلات فردی و ابتدابهساکن، بلکه با استناد بر مجموعه بینشی که از راه واژگان و گفتارهای نهادینهشده بر ذهنیتها اثر میگذارد و گاه حتی بر آگاهی یک دوران تاریخی نیز سایه میاندازد، امکانپذیر سازد. حاصل چنین سنجشی تحلیل یک پدیده درروند شکلگیری است. چنین گفتمانی در تئوری کنش اجتماعی جامعهشناس آلمانی یورگن هابرماس ارتباط یک جامعه و نسلهای متعلق به آن را امکانپذیر میسازد. کنش ارتباطی نظریه منتقدانهای است که مفهوم استدلال را آنگونه باز برمیسازد که استدلال خود به یک کنش ارتباطی آزادیبخش مبدل شود. در این فرایند، بازبرسازی تجزیهوتحلیل درک، شعور و عمل انسان بهمثابه یک ساختار زبانی میتواند مفید باشد. این ساختار زبانی ارتباطات را میتوان برای تدوین یک فهم هنجاری از جامعه به کاربست.
گفتمان بهعبارتدیگر به معنی پرداختن مفصل و جزءبهجزء به یک موضوع در قالب نوشتار یا گفتار است. چنین گفتمانی در نظر جامعهشناس فرانسوی میشل فوکو به کار بردن زبان در گفتار و نوشتار بهر پدیدآوردن معنا و مفهوم است. گفتمانی اینچنین با جنبهٔ فاعلی یک چهارچوب زبانی سروکار دارد که طی آن روایتگر با گذر از واژههای یکزبان و ارتباطات میان آنها میتواند بهصورت آگاهانه یا ناآگاهانه با اثرگذاری بر ساختار زبان کنترل آن را در دست خویش گیرد و در جهت آنچه خود میپسندد و بدان گرایش دارد روانه سازد. درحالیکه تعریف فوکو، گفتمان را به یک شیوه تحلیل و تفسیر در رشتههای علوم انسانی مبدل ساخته است، نگاه هابرماس، از گفتمان بستر، وسیله و چهارچوب ارتباط اجتماعی میسازد. این تعریف از گفتمان در سیاست جایگاهی دارد که ناآگاهی از آن بر اپوزیسیون سیاسی ایران سایه افکنده است. آنچه در پنجمین کنگره گروه سکولار دمکراتهای ایران مشاهده شد، نمونهای است از همین ناآگاهی و گواهی است بر گفتگو و نه گفتمان. گفتگو تکرار و بحث بر سر گفته شدهها، اما گفتمان معنی آفرین و شکلدهنده است. آنان که خود را با عنوانهای تعریفنشده و مبهم چون «چالشگر» و «تحلیلگر» سیاسی معرفی میکنند و مفتخر بر انفرادگرایی ورای اصول و ضوابط هست، به گفتگو دامن میزنند و در همین راستا گواهی بر ناتوانی خود در معنی آفرینی، اندیشه پروری و سازندگی ارائه میدهند. اگر بر گفتمان در نظر هابرماس توافق داشته باشیم و از آن بینش به این اصل برسیم که حاصل یک گفتمان راه را برای هدفمندی ارتباط اجتماعی هموار میسازد، میتوان انفرادگرایی درصحنه سیاست را دلیلی بر هدفمند نبودن آن سیاست دانست. پنجمین کنگره گروه سکولار دمکراتهای ایران برای چندمین بار تهیگاه گفتمان سیاسی گروههای اپوزیسیون چپ ایرانی را نشان داد.
حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در آغاز پیدایشش بر آن بود که شاید بتواند به گفتمان سیاسی آشفته اپوزیسیون تا حدودی شکل دهد. به همین منظور اساس گفتمان سیاسی را بر تعریف اصول مرتبط کننده و دربرگیرنده نهاد که در منشور حزب آمده است: «استقلال و تماميت ايران و يگانگی ملی، حاکميت مردم و حقوق بشر، اصولی هستند که عموم ايرانيان بر آنها توافق دارند.» امروز هدفمندی این اصول لازمههایی میطلبد که کنفرانس هویت و ملیت حزب ما در طرح آنها پیشگام شد و بافتار این اصول را بر اساس قطعنامه کنفرانس تا کنگره آینده در دستور کار خود نهاد؛ اما لازمه این شکلگیری نخست پذیرش دو اصل است: یکی رهایی از فسیلهای تاریخی که در نسل بازمانده دهههای شصت و هفتاد همچنان مشاهده میشود و دیگری رعایت اصول گفتمان در پرورش معنی و اندیشه از یکسو و برقراری ارتباط اجتماعی بین نسلها از سوی دیگر.
اینکه ما امروز پس از گذشت بیش از یک قرن از جنبش مشروطه و چهل سال از انقلاب اسلامی هنوز «اندر خم یک کوچهایم»، نشانی ست بر اسیر بودن درگذشته و نداشتن چشمانداز به آینده. از آن اسارت باید رهایی یافت و در شکل بخشیدن به آن چشمانداز کوشا بود. جنبش هفتم آبان در پاسارگاد و ناخشنودیهای مردم در چند هفته گذشته، تک چراغ روشنی ست برای شکل بخشیدن به یکچشم انداز ملی. حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) در کنفرانس اروپایی خود با گشودن گفتمان هویت و ملیت بر آن آمد که به این جنبش برآمده از مردم درراه پرورش و شکل بخشیدن یک گفتمان ملی در بستر تاریخ و فرهنگ ایران معنا بخشد و گامی دیگر بهسوی ساختار بستر آینده بردارد. دو فراسنج هویت و ملیت نهتنها همواره راهنمای جنبشهای مردمی بوده و هستند، بلکه گفتمانهای سیاسی اجتماعهای جهان گرا و مهاجرپذیر امروز را نیز مورد تأثیر خود قراردادند. در چهل سال حکومت جمهوری اسلامی و با جایگزینی ملت توسط امت در ادبیات سیاسی و فرهنگی نظام اسلامی از یکسو و مهاجرت ایرانیان از کشور خود از سوی دیگر، نیاز پرداختن به هویت و ملیت در جامعه ایرانی بهمنظور شکل بخشیدن به یک ارتباط اجتماعی همیشگی را دوچندان کرده است. ازآنجاکه یک حزب راست میانه هویت و ملیت را از واژگان سازنده ادبیات سیایی خود میشمارد، حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) بر آن است که پیش از ربودن گوی چنین بحثی توسط گروههای رادیکال راست، چپ و اسلامی امروز، بینش خود به این دو فراسنج را مشخص نموده، آن دو را بر اساس ضوابط اجتماعی و فرهنگی یک جامعه آزاد و دمکرات معنی بخشد و چشمانداز برنامه سیاسی آینده را ترسیم کند. این برنامهریزی در قطعنامه کنفرانس حزب پذیرفته شد و تا کنگره آینده بخشی از کوشش هموندان را به خود اختصاص داده است. اندیشه کوتاه شده در قطعنامه کنفرانس برآمده از دو برداشت فلسفی پیرامون فرد، هویت فردی و فرهنگی دانست. محتوای قوانین حقوق بشر و اساسی در کشورهای اروپای مدرن بهویژه آلمان بر فلسفهای استوار است که از دو اندیشه سرچشمه میگیرد: یکی فرد خردمند و آزادمنش در نظریه ایمانول کانت و دیگری آزادی فرد در گزینش و تنوع هویتی در نظر یوهان گوتلیب فیخته. این دو نظریه فرد خردمند و آزادمنش را در مرکز توجه گفتمان اجتماعی و سیاسی قرارداده و با استدلال تنوعگرایی فردی زمینه تئوریهای گوناگونگرایی فرهنگی را فراهم میکنند. چنین بینشی به فرد و نقش اجتماعی و سیاسی او در دوره جهانگرایی نتیجهبخش خواهد بود، چون پدیدههایی چون حرکت نیروی کار بین روستا، شهر، کشور و قاره و همچنین مهاجرت مداوم و چندملیتی انسان دوره جهان گرا را در گزینش هویت و ملیت خود به چالش میکشانند. با توجه به این حقیقت که ایرانیان از بروز انقلاب ۱۳۵۷ و جنگ عراق و ایران نخستین بار با بزرگترین موج مهاجرت به خارج از کشور روبرو هستند، با در نظر گرفتن پیدایش نسل جدید ایرانیان در خارج از کشور و یا در خانوادههای نیمه ایرانی و همچنین با توجه به شکافی که جمهوری اسلامی با جایگزین کردن ملت توسط امت در جامعه ایرانی پدید آورده است، حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) کوشش خواهد کرد که در گفتمان هویت و ملیت اندیشهایی را مطرح کند که بتوان مبتنی بر آن ایرانیان را باوجود پراکندگی به یکدیگر پیوند و تعریفی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی از ایران و خود را ایرانی شناختن ارائه داد. هدف گفتمان هویت و ملیت حزب مشروطه ایران دریافتن موازینی است که دو شناسه هویت و ملیت را در بافتار تاریخی و امروزین ایران بهگونهای معنا بخشیده و شکوفا سازند که بتوان کنش ارتباطی جامعه ایرانی درون و برون کشور را شکل بخشید.
برگه درخواست عضویت
ایمیل دبیرخانه حزب
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

حزب مشروطه ایران
(لیبرال دموکرات)
The Constitutionalist Party of Iran (Liberal Democrat)